خانه دوست کجاست ؟

این جا نگاه به آسمان هست ... ای زمینی ها

خانه دوست کجاست ؟

این جا نگاه به آسمان هست ... ای زمینی ها

خانه دوست کجاست ؟

درد و بلاتون بخوره تو سر دشمنای اسلام ...

پیام های کوتاه
  • ۲۱ فروردين ۹۴ , ۱۳:۱۰
    امام

۹۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

سؤال و جواب در کلاس درس.


استاد: به نظر شما چرا حضرت محمد(ص)،

دانشجوها: اللهم صل علی محمد و آل محمد!

استاد: بله آفرین! میخواستم از شما بپرسم که چرا حضرت محمد…

 دانشجوها: اللهم صل علی محمد و آل محمد!

استاد: انشاء الله! 

به نظر شما چرا حضرت محمد…

دانشجوها : اللهم صل علی محمد و آل محمد!

استاد: لا اله الا الله! چرا آن حضرت…

دانشجوها : کدام حضرت؟

استاد: حضرت محمد!

دانشجوها: اللهم صل علی محمد و آل محمد...!!!!




حال کردین؟؟؟

اصلأ حواستون بود مجبورتون کردم صلوات بفرستین؟؟

ثواب این صلوات ها 90تاش مال خودتون ده تاش هم برای من و پدر و مادر و اموات من.


اگه خوشت اومد بفرستش واسه دیگران.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۵
حمید پالوج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۲
حمید پالوج

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۰
حمید پالوج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۵
حمید پالوج


تقدیم به همه خواهران محجبه


یه عزیزی قشنگ گفت


گفت که...


همه مردها نمیتونن لباس پیامبرو بپوشند


اما


همه زنها میتونند چادر حضرت زهرا را بپوشند


منم گفتم...

الحمد لله رب العالمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۲
حمید پالوج

✘ مامور سرشماری:

سلام مادرجان

میشه لطفا بیای دم در؟


سلام پسرم...

بفرما؟

از سرشماری مزاحمت میشم.

مادر تو این خونه چند نفرید؟

اگه میشه برو شناسنامه‌هاتونو بیار که بنویسمشون...


مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد...

سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...

چشماش پراشک شد و گفت:

پسرم، قربونت برم، میشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟


مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت:

مادر چرا فردا؟

مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟

برو لطفاً شناسنامت‌ رو بیار وقت ندارم.


آخه...!!!

پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه...

هنوز برنگشته...

شاید فردا برگرده...!!!

بشیم دو نفر...!!!

میشه فردا بیای؟؟؟

توروخدا...!!!



مأمور سرشماری سرش‌رو انداخت پایین و رفت...



مغازه دار میگفت:

الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،

کلیدِ خونش‌رو میده به من و میگه:

آقا مرتضی...!!!

اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...

چایی هم سرِ سماور حاضره...

آخه خستس باید استراحت کنه...


شهدا شرمنده ایم..... ✘


شادی روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتند و رفتند تا ما باشیم.. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۶
حمید پالوج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۸
حمید پالوج

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۰۰
حمید پالوج

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۱۸
حمید پالوج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۱۷
حمید پالوج