متنی که پیش رو دارید دفترچه محاسبات نفس شهید علی بلورچی رتبه ۵ کنکور دانشجوی الکترونیک دانشگاه شریف، شاگرد خاص آیت ا… حق شناس است. خودتان بخوانید و قضاوت کنید. نوشتن این دفترچه را از روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه سال ۶۳ شروع کرده بود. جوانی که وقتی شهید شد ۲۱ سال بیشتر سن نداشت. دفترچه محاسبات نفس ما چند گناه فقط این چنینی دارد؟!….
۱. نماز صبح را بی حال خواندم و اصولاً حال نداشتم و خیلی بی حال زیارت عاشورا خواندم. ۲. خواب بر من غلبه کرد.
۳. یاد امام زمان علیه السلام کم بودم و هستم.
۴. الفاظ زائد زیاد به کار بردم.
۵. مشارطه نکردم.
۶. زود عصبانی می شوم.
۷. شهوت شکم داشتم.
۸. ریا کردم.
۹. حب دنیا داشتم.
۱۰. حضور قلب در سر نماز خیلی کم بود.
۱۱. خود را بهتر از آنچه هستم به دیگران نمایاندم.
۱۲. نفس را در رفاه قرار دادم و در مضیقه نبود.
۱۳. دروغ گفتم.
۱۴. برای غیر خدا کار کردم.
۱۵. یاد دنیا بودم.
۱۶. تقوا نداشتم.
۱۷. وقت را زیاد تلف کردم.
۱۸. امروز تماماً معصیت و غفلت بود.
۱۹. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با حال نخواندم.
۲۰. ذکر را با توجه زیاد نمی گفتم
۲۱. شاید غیبت کردم.
۲۲. نفس در آرامش بود.
۲۳. خدا را ناظر بر اعمالم ندیدم.
۲۴. غیبت شنیدم.
۲۵. کنترل زبان کم بود.
۲۶. تندخویی کردم.
۲۷. کم فکر کردم.
۲۸. به آنچه علم داشتم عمل نکردم.
۲۹. درسم را خوب نخواندم.
۳۰. خیلی صحبت بیخود کردم و همین سبب شد که حالت غفلت از خدا داشته باشم.
۳۱. یاد مرگ و قیامت و روز جزا نبودم.
۳۲. خود را بزرگ جلوه دادم.
۳۳. دخالت در امور معصیت آلود کردم.
۳۴. مراقبت از چشم خیلی کم بود.
۳۵. بی وضو خوابیدم.
۳۶. میل زیادی به ریا داشتم و امور را آن گونه جلوه می دادم که حقیقت نداشت تا سببی برای خوشحالی نفس شود.
۳۷. حب مقام داشتم و آنرا نیز ارضاء کردم.
۳۸. معاشرت با افراد غیر لازم کردم.
۳۹. خود بزرگ بینی و عجب داشتم.
۴۰. از فرصتهایم خیلی کم بهره بردم و استفاده خوبی نکردم.
۴۱. به طور جدی یاد مرگ نبودم.
۴۱. به طور جدی یاد مرگ نبودم.
۴۲. زیاد به یاد امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء نبودم.
۴۳. با نفس درگیر نبودم.
۴۴. کبر داشتم و به خود مغرور شدم.
۴۵. ذکر درونی و برونی خیلی کم بود و اگر هم بود بی توجه بود.
۴۶. دقت در اعمال و فکر قبل از آنها کم بود و یا اصلاً نبود.
۴۷. زخم زبان زدم.
۴۸. قرآن کم خواندم.
۴۹. در مهلکه سقوط قرار گرفته ام.
۵۰. خواطر نفسانی کنترل نشد.
۵۱. نمازها را با علاقه و شوق نخواندم.
۵۲. در جهت خود سازی گام برنداشتم.
۵۳. در حال موتورسواری حب دنیا تاثیر گذاشت و موجب شد معصیت کنم.
۵۴. یقین و اخلاص نبود.
۵۵. توجیه می کردم معاصی ام را.
۵۶. تواضع و زهد نبود.
۵۷. کمبود شخصیت داشتم و با خود بزرگ نمایی سعی در جبران آن داشتم.
۵۸. خوف نداشتم.
۵۹. گستاخی داشتم و حیا نداشتم.
۶۰. ایذاء مومن نمودم.
۶۱. نماز را در حالت خواب خواندم و اصولاً به یاد مولایم نبودم.
۶۲. دعای عهد را نخواندم.
۶۳. عبرت از احوالات دنیا نگرفتم.
۶۴. حب دنیا خیلی دارم و حقیقتاً نفس در کنترل شیطان است و نه در کنترل خودم.
۶۵. واجبات را متوجه نبودم.
۶۶. دقت در نیات وجود نداشت.
۶۷. نفس خیلی طغیان کرد.
۶۸. قلب متوجه خداوند تبارک و تعالی نبود.
۶۹. آمادگی برای مرگ وجود نداشت.
۷۰. احساس مسئولیت کم بود.
۷۱. نظم کم بود.
۷۲. تفکر و تعمق وجود نداشت.
۷۳. چشم آزاد بود و بیهوده به اطراف نگاه می کرد و گاهی به محارم الهی برمی خورد که متاسفانه حتماً بر قلب نیز تاثیر سوء گذاشته است.
۷۴. ذکری که موجب صعود شود وجود نداشت.
۷۵. آنچه نباید می گفتم، گفتم.
۷۶. شهوت خواب پیدا کردم.
۷۷. ریا کردم و خواستم سواد خود را به رخ دیگران بکشم.
۷۸. در حال خنده نوعی غفلت در خود احساس کردم.
۷۹. در مقابل روی کردن دنیا سوی خودم سست بودم و دائماً در ذهنم بود.